Saturday, August 21, 2010

اینبار، رفتن رو شروع میکنم


به یه جایی میرسی که فقط باید رفت، به یه جایی که فقط باید ترک کرد، به جایی که باید جدا شد. و حالا من تنهای تنهای تنها باز پناه میارم به فضای مجازی. که اسمش روشه. بذار بنویسم بذار حرف بزنم. شاید کسی اونو خوند. شاید همونی که میخوام بخوندش. اما چی بنویسم؟ حرفای تکراری؟ بعد از این همه مدت باز من اینجا چه میکنم؟
همه چیز ملولم میکنه. همه چیز منو عصبی میکنه.همه چیز.
اما حالم بد نمیشه. یادم نمیره میخواستم چیکار کنم.
گفتم.
باید رفت باید ترک کرد. تصمیمی درکار نیست.حرفی لازم نیست. زندگی و هنرو اینها هم صدام نمیزنه. هیچی و فقط باید رفت انقدر باید رفت که بالاخره رسید. به آخرش به آسودگی از جنونی که گرفتارشم. به آخر خط. به اون ته. فقط بذار برم. عاشق زندگی نیستم. اما میخام برمو انقدر زندگی کنم تا یا من کم بیارم یا زندگی. یا من تسلیم زندگی بشم یا زندگی تسلیم من.
وقتی ندارم اینجا بنویسم واسه همین ننوشتم. اما تنها جایییکه میشه حرف بزنم و امیدوار باشم کسی میشنوه. احساس خوبی از نوشتن ندارم. یه چیزایی یادم میاد. یه حسایی. حسای خیلی خیلی قوی. خیلی قوی. اما میامو مینویسم. از روزهام از کارام. از کلاس آلمانی از فستیوال اوقول از هلند از آلمان از فرانسه. از دلتنگی. از آزادی. از استقلال. از هر چیزی که زندگی با اونا آدمو گول میزنه. اما یه چیزی این وسط هست. اینکه من نمیتونم منفعل باشم. اینکه من اهل رفتنم.
میخوام بنویسم از سرمایی که دلم لک زده براش .
از تنهایی که هم می خوامو هم نمی خوامش. از لبای بستم. از زندگیم
بذار اینا اینجا باشن

4 comments:

  1. راستي ميخواستم همه عكساتونو ببينم ولي باز نشدن
    چرا ؟

    ReplyDelete
  2. رفتن ورفتن
    همينه حرف بينظير
    اما اينكه به كجا خيلي مهم نيست آخه مگه دنيا كجاهارو داره كه ...
    خب اينكه با كي چي ؟ ندونم
    شايد
    همونوقتي كه دلتنگيم
    تنهايي رو حس ميكنيم
    اصلا تنها نباشيم
    منظورم تكراراون كليشه هميشگي يعني حضور خدا نيست
    بلكه يه نيمه كه ندونيم كيه
    كجاست
    اصلا چه جوريه به چه حقي شده نيمي
    چرا مارو از خودمون ! جدا كرده
    شايد بهتره بريم به سمتي كه سايه اي ازون نيمه ...

    ReplyDelete
  3. شايد الان كه مينويسم رفتنو شروع كرده باشي
    راستي
    شروع كردي ؟
    از مشرق به آفتابي كه از غرب ميتابد چه خواهي گفت ؟

    ReplyDelete
  4. Hello again ,
    What will you tell from the east to the sunrise that,s rising from the west ?
    B.
    Sincerely:Anonimous.

    ReplyDelete